علم و فنون علم و فنون .

علم و فنون

كاربرد ياد دهي-يادگيري

كاربرد ياد دهي-يادگيري

يادگيري به معناي بهبود بخشيدن به تصوير گريهاي ذهني ، به سالهاي مدرسه محدود نمي شود. بلكه ، همان طور كه در گزارش كميسيون بين المللي درباره آموزش براي قرن بيست و يكم با عنوان يادگيري: گنج درون تشريح شده يادگيري حيات انسان را در بر مي گيرد.

و مي تواند بر اين چهار بعد استوار باشد :

يادگيري براي دانستن ، يادگيري براي انجام دادن ، يادگيري براي بودن و يادگيري براي باهم زيستن. تحقق مسئوليتي چنين خطير بدون باز انديشي، بازسازي ساختارها و باز آفريني نظام آموزشي و زير نظامهاي آن بعيد مي نمايد.

اصولا هر تغييري در مناسبات و ساختار آموزشي و فرهنگي كلاس درس و هرنوع تصميم گيري براي جايگزين نمودن روابط و پديده هاي نو در واقع واكنشي منطقي به برآمدن تضادها و كشف نارسائي در ساختار ، هدفها و برنامه هاي آموزشي گذشته است كه مجموعه يا بخشي از آنها در گذر زمان قدرت انطباق با دگرگونيهاي اجتماعي ، سياسي و اقتصادي جامعه را از دست داده اند.

بر كسي پوشيده نيست كه نظام آموزش و گذشته ما به دلايل مختلف سياسي، اقتصادي و اجتماعي ، بويژه در دهه هاي اخير و با توجه به دگرگونيهاي شتابان در عرصه هاي اجتماعي و اقتصادي، آن گونه كه بايد پاسخگوي نيازهاي برنامه هايتوسعه نبوده و بعضا خود موجب ايجاد معضل و بحران بيشتر گرديده است .

لذا ايجاد تحول در روندهاي گذشته براي دستيابي به اهداف نظام آموزشي اجتناب ناپذير است.  در اين راستا طرح اجراي  الگوهاي نوين يادگيري – ياد دهي در صدد بهسازي و نـوسازي يكي از اجزاء مهــم « فرآيند برنامه ريزي درسي »  يعني «سازماندهي محتواي آموزشي» در انتخاب روشهاي تدريس است.

جهت اجاره كلاس با شماره درج شده در قسمت تماس با ما تماس حاصل فرماييد.

مروري بر روند تحول برنامه درسي علوم تجربي

برنامه درسي بعنوان يك رشته تخصصي و تحصيلي به عنوان يك حوزه مستقل رشته اي كاملا جديد است. اما عمر پايه هاي نظري آن به قدمت عمر انسان مي رسد.

پرفسور ويليام هنري شوبرت مؤلف « كتابهاي برنامه درسي » مينويسد پيشينه برنامه درسي غير رسمي به زماني باز مي گردد كه انسانها در جستجوي آموزش ميراث گذشتگان به جوانان بوده اند. بزرگسالان قبائل عصر ما قبل تاريخ به تصميم گيري در خصوص مطالبي مي پرداختند كه بچه ها نياز داشتند ياد بگيرند تا عضو گروه جامعه شناخته شوند.

برنامه درسي در سطح كلان تا قبل از قرن بيستم بطور غير مستقيم بخشي از فلسفه – علوم تربيتي – ادبيات – تاريخ و جامعه شناسي بوده است. بتدريج كه جوامع از نظر علم و فن آوري پيشرفت كرده اند نهادهاي رسمي شكل گرفته و اين سؤال مطرح گرديد « چه چيزهايي بايد آموزش داده شود ؟ »

برنامه درسي بصورت رسمي در سطح تخصصي بعنوان يك رشته مستقل مرزهاي معين خود را در قرن بيستم پيدا كرده رشد نمود .

پايه هاي اوليه

پايه هاي اوليه برنامه درسي به يونان بر مي گردد. سقراط – افلاطون و ارسطو بيشترين تــاثير را بر آموزش و پــرورش داشته اند. استفاده از بحث براي كشف حقيقت و پرورش شهروندان براي شركت مؤثر در جامعه منظور نظر برنامه درسي بود. برنامه درسي در قرون وسطي بشدت تحت تاثير مسيحيت بود و فلسفه و علم بصورت يك دستگاه جزمي وابسته به الهيات بود و آزادگي خود را از دست داده و پژوهش و شناخت طبيعت به شدت مورد عتاب قرار گرفته بطوريكه در اين زمان گاليله را به گناه گفتن اينكه « زمين به دور خورشيد مي گردد » به دادگاه و محاكمه كشاندند. در اواخر قرن چهاردهم روح تحقيق اهميتي تازه يافت و روش آموزش و پرسش و پاسخ سقراطي دوباره مطرح گرديد.

رنسانس

در طول قرن شانزدهم ( دوران نوزايي رنسانس ) تعدادي از فيلسوفان واقع گرا برنامه درسي دانش آموز محور را براي كليه دانش آموزان پيشنهاد مي كردند. اين روح واقع گرا كه بيشتر خود زندگي را محور كار قرار داده بود در تغيير و تحول آموزش و پرورش جهاني نقش مهمي را ايفا نمود. و در قرن هفدهم و هجدهم منجر به كشفيات مهم علمي كوپرنيك و نيوتن گرديد و فرانسيس بيكن انگليسي كه به او لقب «  پدر روش علمي » را داده اند آموزش و پرورش ارسطويي را زير سؤال برده و تجزيه و تحليل نقادانه و تجربي (‌روش استقرايي ) را جايگزين روش قياسي نمود.

تاريخ تمدن  ويل دورانت

در اين سالها هنوز فلسفه و عــلوم از يكديــگر جدا نشده بودند و علــوم بعنوان « فلسفه طبيعي » بصورت شعبه اي از فلسفه تا قرن نوزدهم باقي ماند” ( تاريخ تمدن  ويل دورانت ) فيلسوفاني مانند توماس هابژ انگليسي و رنه و دكارت فرانسوي كار خود را در جهت استدلال و تعقل و تجربه ادامه داده اند.

دكارت در تعليم وتربيت بر تجربه اندوزي – خود آموزي و جستجوي دانش در كتاب بزرگ جهان از روي روش و نظم تكيه داشت. بدين سان دكارت و بيكن به آموزش و پرورش به معني محدود آن نپرداختند و كارشان در تحول فلسفه و علوم افق هاي تازه اي را گشود.

در قرن هجدهم و نوزدهم نظريات فرد مدار و داشتن آزادي عمل براي دانش آموزان و اعتقاد به آموزش و پرورش همگاني و جهاني – مطالعه طبيعت و تاريخ طبيعي و رشد همه جانبه تمامي استعدادها و نگرش هاي كودك مطرح گرديد .

در قرن هجده و نوزده هربرت اسپينر انگليسي ( 1820 –  1903 ) بر علم و روح علمي اهميت بسيار قائل گرديد. او براي مطالعات علمي ( جامعه شناسي – علوم سياسي – فيزيك و زيست شناسي ) اهميت بيشتري قائل بود.

مطالعات برنامه درسي

مطالعات برنامه درسي از قرن بيستم شروع شده. از اين رهگذر سه ديدگاه مهم سنت گرايي، تجربه گرايي مفهومي و رفتار گرايي اجتماعي در امر برنامه درسي پديد مي ايند و انقلاب عظيمي در علوم روي مي دهد. نظريه تكامل داروين، نظريه نسبيت انيشتين، نظريه كوانتم ماكس بلانگ و كاربرد بي شمار علوم و تكنولوژي و طب و دارو مطرح مي شود.

در سال 1899 ويليام جيمز اصول مهم روانشناسي خود را مبني بر اينكه در ميان ساير عوامل مربوط به يادگيري، مطالعه سيستم عصبي ضروري است اعلام نمود و معتقد بود عادات خوب به صورت دروني و با اراده كسب مي شوند. آنچه جيمز پيشنهاد ميكرد يادگيري با استفاده از انجام دادن كار بود كه بر ديويي تاثير زيادي بخشيد.

ديويي به آموزش و پرورش بعنوان فلسفه تجربي و بر پايه تجربه كودك بصورت يادگيرنده هاي فعال تاكيد نمود.

جهت اجاره كلاس با شماره درج شده در قسمت تماس با ما تماس حاصل فرماييد.

برنامه ريزي علمي در دو دهه 1920 آغاز گرديد و بالاخره دهه 1940 برنامه ريزي درسي بوسيله رالف تايلر به چهار اصل

1 – اهداف

2 – تجارب ياد گيري

3 – ساختار

4 – ارزشيابي پيشنهاد گرديد.

« در طي اين سالها رياضيات زبان مادري و علوم 36 درصد زمان برنامه درسي را به خود اختصاص مي داده در حالي كه در سال 1988 اين ميزان به بيشتر از50 درصد رسيده است. امروزه رياضيات – علوم تجربي و زبان مادري موضوع اصلي برنامه درسي دوره آموزش عمومي قلمدادميشوند و سهم بسزايي دريادگيري سايردروس ايفاميكنند. راس نيز اين نظرگاه را دقيقا مورد تاييد قرار مي دهد و مي گويد زبان مادري – ياضيات و علوم تجربي در قلب برنامه درسي و موضوعات اصلي برنامه درسي را تشكيل مي دهند»

و بالاخره ديدگاه هاي نوين آموزش علوم پايه يادگيري را فرآيندي فعال – سازنده و حاصل تعامل مؤثر معلم با شاگردان و شاگردان با يكديگر مي دانند و به همين دليل امروزه كاربرد رويكردهاي فعال و مشـاركتي در آموزش و خصوصا آموزش علوم پايه از اهميت ويژه اي برخـوردار است و برنامه درسي علوم با توجه به روشهاي مدرن تدريس در آموزش عمومي دوره تحول را طي مي كند.

فلسفه آموزش علوم تجربي

يكي از ويژگيهاي بارز انسان كنجكاوي است كه ازدوران كودكي تاپايان عمر، همواره اورابه دانستن وكشف حقايق و پرده برداري از مجهولات سوق مي دهد. اين نيروي دروني ، تكاپوي انسان را براي كسب علم و گريز از جهل افزون مي كند. بخشي از دانش امروز بشر كه حاصل مطالعه و جست و جوي او در جهت شناخت جهان مادي و نظام ها و قوانين آن است « علوم تجربي » ناميده ميشود و نقش تجربه در اين حوزه بسيار اساسي و ضروري است. بر اين اساس ساخت و توليد ابزار گوناگون وفنآوري وكاربرد علم درزندگي روزمره توانايي انسان را براي كشف رازهاي جهان طبيعت افزايش مي دهد و زندگي او را متحول مي سازد.

هزاره سوم ميلادي

ورود به هزاره سوم ميلادي ، دانش تجربي نو و پيشرفتهاي فن آوري ، اين امكان را فراهم ساخته است كه از يكسو بازنمايي ذهني انسان از كره زمين به « دهــكده جهاني» و بزرگراه هاي اطلاعاتي بهبود يابد و از سوي ديگر با وجود پيشرفتهاي حاصل چاره جويي در باره مسائل حاد اجتماعي – فرهنگي – اقتصادي و در مجموع بهزيستي و با هم زيستي ساكنان « دهكده جهاني » دغدغه خاطر متفكران راستين در تراز ملي و بين المللي را موجب گردد .

لزوم محتواي آموزشي نوين مانند آموزش مفاهيم مرتبط با هستي متعالي ، محيط زيست درتراز محلي – ملي و بين المللي ، فرهنگ مصرف كننده به همراه متدهاي درون آموزش در درس علوم ، بيش از بيش احساس مي شود.

اهداف آموزش علوم تجربي  دانستني ها – مهارت ها – نگرش ها

بطور كلي هدف آموزش علوم در دوره آموزش عمومي در ايران آنست كه دانش آموزان را براي يادگيري مادام العمر آماده كند ، بعبارت ديگر هدف كلي آموزش عــلوم ايجاد مهارت و توانايي كسب سواد علمي – فناورانه در دانش آموزان است .

بر اين اساس ميتوان اهداف آموزش علوم را در سه حيطه اصلي و اساسي دانش – اهداف مهارتي و اهداف نگرشي بشرح ذيل در نظر گرفت .

دانستني هاي ضروري :

يادگيري در باره ي هر مفهوم و موضوع جديد دانش بشري ، مستلزم داشتن اطلاعاتي در باره ي  اصول و قوانين چهار زمينه ي اصلي علوم تجربي است .

علوم فيزيكي، كه شامل فيزيك و شيمي است ، بيشتر به بحث در باره ماده ، انرژي ، تغييرات مواد و بر هم كنش هاي ماده و انرژي مي پردازد .

علوم زيستي ، محيط زنده را مورد بحث قرار مي دهد .

علوم زمين ، محيط غير زنده را بررسي مي كند .

 علم بهداشت ، به بدن آدمي و بهداشت مي پردازد .

دانش آموزان بايد در دوره آموزش عمومي مجموعه اي كافي از اصول و قوانين فيزيك ، شيمي ، زمين شناسي و بهداشت را بياموزند تا بتوانند بر پايه اين اصول و قوانين دانستنيهاي مورد نياز خود را فرا گيرند. براي مثال اگر دانش آموزي با مفاهيم اساسي « الكتريسته و مغناطيس » آشنا نباشد، هرگز نمي تواند اصول كار يك دستگاه برقي را دريابد و از آن به صورت صحيح استفاده نمايد.

مهارتهاي ضروري :

آنچه در اين قسمت تحت عنوان مهارت ها مورد اشاره قرارمي گيرد، در واقع آن دسته از توانايي هايي است كه در زمينه علم آموزي مفيد واقع مي شوند. به عبارت ديگر، پرورش مهارتها در دانش آموزان ، به منزله آموختن « راه يادگيري» به آنان است .

اين مهارتها امروزه در جهان تحت عنوان Process Skills شناخته شده اند و در زبان فارسي مي توان آنها را مهارتهاي فرآيندي يا مهارت هاي علمي و يا مهارتهاي يادگيري ناميد. اين مهارت ها عبارتند از: مشاهده كردن ، اندازه گيري ، جمع آوري اطلاعات ، تفسير يافته ها ، فرضيه سازي، برقراري ارتباط ، پيش بيني كردن ، كاربرد ابزار و طراحي تحقيق و …

منبع: rentcheap


برچسب: ،
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۱۷ فروردين ۱۳۹۸ساعت: ۰۴:۵۷:۳۰ توسط:زهرا حيدري موضوع:

{COMMENTS}
ارسال نظر
نام :
ایمیل :
سایت :
آواتار :
پیام :
خصوصی :
کد امنیتی :